Flying Icon
پرپر
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پرپر
دلنوشته های فاطمه..
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من

یا حسین

 

خودم دیدم که صحرا لاله گون بود
خودم دیدم که دریا رنگِ خون بود
خودم دیدم فضای آسمانها
پر از إنا إلیه راجعون بود
خودم دیدم که نور چشم زهرا
جراحات تنش از حد فزون بود
خودم دیدم که بر هر برگ لاله
نوشته این سخن با خط خون بود: 
 

گلی گم کرده ام میجویم او را
به هر گل میرسم،میبویم او را
اگر یابم گلم در این بیابان
به آبِ دیدگان می شویم او را...
 

اگر چه در کنار نهر علقم
ز گریه منع کردند خواهرم را
خودم دیدم که زهرا ناله میکرد
خودم دیدم سرشک مادرم را
مکن منعم اگر با این همه داغ
زنم بر چوبه ی محمل سرم را
گلی گم کرده ام میجویم او را
به هر گل میرسم میبویم او را
خودم دیدم کبوترهای معصوم
همه سر زیر پرها برده بودند
خودم دیدم که گلهای نبوت
ز بی آبی همه پژمرده بودند
همان جایی که فرزندان زهرا
بجرم عشق،سیلی خورده بودند 


 http://vip.opload.ir/vipdl/94/7/yasobahar/Rowze-Shab-11-Owji[1].mp3 




موضوع مطلب :

          
چهارشنبه 94 آذر 11 :: 3:7 عصر

هوالمصور

 

مهران مدیری

 

در تمام سالهای طولانی که خنده را به لب ما و بچه هایمان نشاندید، کسی برای تقدیر از شما بیانیه ای صادر نکرد.

 

هر چه برای خوشحالی بچه ها، خاک صحنه خوردید و زیر پروژکتورهای داغ استودیوها خیس عرق شدید،

هر چه به کودکان سرزمینم، در قالبهای شاد و متنوع، از خدا و دین و اخلاق و انسانیت و آزادگی و جوانمردی و وطن دوستی آموختید،

هر چه بخاطر لبخند معصومشان، لباس نوزاد و پیرزن به تن کردید، گاو و الاغ و مرغ و خروس و سگ و گربه و ... شدید،

کسی از شما قدردانی نکرد، به چشم کسی نیامد.

 

در سفرهای دور و دراز از جاده های صعب العبور به مناطق محروم، برای نوازش و تشویق کودکان مستعد اما محروم و بی چیز، 

کسی همراهتان نشد.

 

نجات آن اعدامی اهل بم، بخاطر نامه ای که دختر هشت ساله اش برایتان نوشته بود و دوندگی های شما را کسی ندید.

 

دلجویی تان از خانواده های داغدار بچه های قربانی در آن ورزشگاه لعنتی که دلیلی جز سوء مدیریت مسئولین و مدیران مربوطه نداشت،

حضور مداومتان در آسایشگاه بچه های معلول ، کودکان سرطانی، اهدای خون ، برنامه های کوچک و بزرگ نیکوکاری،... 

 

هیچکدام از اینها چیزی نبودند که به چشم مسئولین و ایضا، بسیاری از ما مردمان این آب و خاک بیاید و تحسینی و تشکری را بدرقه ی خستگی هاتان کند...

 

اما، تنها یک اشتباه کافی بود تا سیل پیامها و لعن و نفرین ها و خط و نشان کشیدن ها را به سویتان سرازیر کند،

رگ غیرت و تعصب قومی و نژادی را ، بر گردن جماعتی برآورد و سیل جمعیت را به خیابانها بکشاند،

سوژه ی طراز اول بحث گروههای مجازی  و بهانه ی انتقام کشی اهل سیاست و صاحبان قدرت شوید،

و پذیرش اشتباه و عذرخواهی صادقانه تان را هم نه کسی ببیند و نه کسی بشنود و نه کسی بپذیرد...

 

من نگران شما هستم، عموهای دوست داشتنی فیتیله ای!

اگر چه فرزندان من دیگر آنقدر قد کشیده اند که کمتر پای برنامه تان بنشینند، 

و خودم آنقدر این روزها گرفتار شده ام که کمتر بیاد آورم که؛

نظاره ی عمیق ترین شادی ها و قهقهه ی کودکانم را ، حین تماشای فیتیله ی زیبای شما تجربه کرده ام!

که بهای این خاطره را، سپید شدن موی شما پرداخته،

 

دستتان را می بوسم

و دعا می کنم در این روزهای سخت، در روزگاری که خطای انسان جایزالخطا را کسی برنمی تابد،

و تاوان تعصبات و انتقام کشی ها را ، نه مدیران صاحب قدرت، که همان اهالی هنر و اندیشه ی زیردست و خاک صحنه خورده می پردازند،

که رسم مروت و انصاف از میانمان رخت برنبندد،

و ما و بچه های ما را از ادامه ی حضورتان در قاب تصویر محروم نکند...!

 

 

 




موضوع مطلب :

          
پنج شنبه 94 آبان 28 :: 2:56 صبح

یا لطیف

 

خدا

..

خدایا..

...

......

........:(

...

...

..

فاطمه‌ی تو..




موضوع مطلب :

          
چهارشنبه 94 آبان 20 :: 10:22 صبح
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >   
پیوندها
لوگو
خدای من و ای پروردگارم.. جز تو مرا کسی نیست..
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 3
  • بازدید دیروز: 28
  • کل بازدیدها: 268755
امکانات جانبی
http://iqna.ir/Hadith/gallery/1617.swf


ساینـــــآ کد


Susa Web Tools