Flying Icon
پرپر
پرپر
دلنوشته های فاطمه..
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من

یا لطیف 

سلام.. مجله موفقیت شماره جدید رو که گرفتم طبق معمول بعد از فال ماهانه! و گیلاس آبی.. رفتم سراغ صفحه مشاوره دکتر شیری.. این بار ایشون خودشون متنی رو نوشته بودند.. حرف دل بود و به دلم خیلی نشست.. به خاطر همین با اجازه ایشون گذاشتمش تو وبم.. البته اجازه نگرفتم.. ولی مطمئنم که مخالفت نمیکنن..:).. اگر اینطوره و این مطلب رو دیدند به من اطلاع میدن حتماً.. درسته آقای دکتر؟! :)


دکتر شیری

...

از سیرجان به کلاس می آمد، کلاس "سفر زندگی"..
ساده بود و معمولی، سی و چند ساله می زد ..
نگران تأثیر خود کم بینی اش بر دخترش بود..
پرسیدم: "دخترت چند ساله است؟"

پاسخ داد: "هشت ماهه است، از پدرش جدا شده ام و خودم بزرگش می کنم، خدا را شکر خانواده ام به من کمک کردند. شوهرم، مرد شکاکی بود و دو سال طول کشید که توانستم از او جدا شوم.. می خواهم بدانم ممکن است فرزندم هم مانند خودم به خود کم بینی مبتلا شود؟"


نگران


مقابل همه دانشجویان و در میانه سکوت کلاس، از اینکه چه بر سر این زن آزاده آمده است که با این همه افتخار، نمی داند چقدر بزرگ است، بغضم گرفته بود. روز زن و مادر بر تو مبارک باشد؛ زیرا کسی نیست غریبی یک مادر تنها را بفهمد و من هم به عنوان یک مرد، هرگز نمی توانم تنهایی یک زن را درک کنم.

اگر همسرت را دوست داری قبل از اینکه دیر بشود و رؤیاهایش تمام شوند، به او بگو که دوست داشتنی است. اگر زنی را دوست داری که مادر است، پیشانی اش را ببوس، قبل از اینکه دیر شود؛ دستان نه چندان صاف و نرمش را به پلکهایت بکش؛ زیرا اینان از قبیله ای غریبند که به قنوتی، هزار ملک را از آسمان به زمین مهاجرت می دهند. اگر زنی را دوست داری که خواهرت است بدان که خواهر، اسرارآمیزترین زن زندگی پس از مادر است؛ زیرا علی رغم اینکه مثل تو جوان است و بی تجربه..اما وجودش را به خاطر اینکه تو غصه نخوری فدایت می کند.


 

اگر زنی را دوست داری، برای انتخابش این قدر سخت نگیر و بگذار عزت نفسش عزیز بماند؛ تمام قد مقابلش زانو بزن و محکم بگو که می توانی خوشبختش کنی و نگذار ترس های درونی ات تو را از دیدن چشمان خوشحال و پرافتخار او باز بدارد. هیچ چیز زیباتر از چشمان یک زن موقع همسر شدن و مادر شدن نیست؛ چشمانی که حتی می توان به آنها سوگند خورد...



دوستت دارم


اگر همسرت را دوست داری، به جای بحث و جدل های بی انتها، محکم و مردانه در آغوشش بگیر که بداند ما مردان اهل حرف نیستیم...



درکم کن


گاهی که زنی را با کلام یا سکوتمان آزرده ایم، قرن هاست یادمان داده اند که به او گل دهیم؛ زیرا تنها زن است که می تواند با شاخه گلی، زخم های عمیقش را بخیه بزند.

از مادران سرزمینم عذر می خواهم که برای اینکه "مادر نمونه" نام بگیرند، باید فرزندشان را در مدرسه نمونه ثبت نام کنند و آن فرزند، ولو به قیمت خرد شدن آن مادر، باید شاگرد اول شود.

شرمنده ایم از اینکه مردانی داریم که بلد نیستند با خوشحالی دخترشان بخندند.

 

دختر


زنده باد مادران ایران زمین که هر آنچه ما پسران اشتباه کردیم، به رویمان نیاوردند و درست زیستند و آسمانی زیستن را به خانه هایمان آوردند.







موضوع مطلب :

          
دوشنبه 93 اردیبهشت 29 :: 9:47 عصر

یا لطیف


خدایا.. خدای عزیزم سلام..

دلشوره هایم دیگر از حد مجاز گذشته..

قلبم را دریاب عزیز دلم..

کاش میشد بیایم پیش خودت..

نگاهم کنی و آرام شوم.. مثل قدیمها..

زندگی آنچنان که میخواستم نگذشت..

من مانده ام و آرزوهایی که زیر خاک غفلتهایم مدفون شده..

دلم یک مرگ خوب می خواهد..

از همانها که آدم را عزیز میکند..

از همانها که نام آدم را بلند میکند به خیر..

از همانها که.. ...

خودت خوب میدانی..

فقط : اللّهم اجعَل عَواقِبَ اُموری خَیراً..

...

این روزها آشفته ام..

آنقدر که محرم ترین ها هم نمیفهمندم..

چشمهایم ناخوانا شده.. عزیزترین هایم نمیخوانندش..

شده ام عضو جدید اصحاب کهف انگار..!

با دستی خالی که سکه ای که در آن است قیمت ندارد..

آشوب است دلم خدا.. و چقدر تنها.. و چقدر بی هوا.. بی نفس..

راه می روم.. می نشینم.. می خوابم.. بی انگیزه.. بی روح.. بی دلی که بتپد و زنده ام کند..

این روزها شوک زده ام.. دیوار غم خراب شده روی دلم..

این روزها دلگیرم.. از بی انصافی روزگار.. از بیدلی خودم.. کاش دلم را بفهمد..

خدایا از مرگ می ترسم.. دروغ چرا..؟ ولی زندگی هم اینروزها ترسناک شده.. تو بگو من چه کنم..؟

بمانم..؟ بروم..؟ حرف بزنم..؟ حرف نزنم..؟ ...

این روزها حس عجیبی دارم.. دنبال دلی میگردم که توی دستانم دارد ذره ذره آب میشود..

چه غریب.. مثل کسی که ساعتها دنبال عینکی که روی چشمش جا خوش کرده میگردد..

این روزها حس غریبی دارم.. تو بگو بمیر.. بی وقفه می میرم..! ولی خوب.. آزاد.. عزیز..! تا پاکم نکرده ای نبرم.. من بی طاقتم.. نمیتوانم عذابت را حتی تصور کنم.. چه برسد به چشیدن..:(

فقط رحم کن به طاقتی که نیست خدا.. به صبری که تمام شده..

و همه چیزهای خوب را بده به عزیزی که این روزها غصه دارد مثل من.. آشفته است مثل من.. بی حوصله است مثل من..

خودت میدانی کی را میگویم خدا.. اصلا مال من را هم به او بده.. دلم برای خنده اش تنگ است.. من گریه می کنم.. ولی او بخندد خدا.. خواهش!

دعای آخریم را بیشتر اجابت کن خدا.. خواهش..:(


فاطمه ی تو..

.........................................................................................

پ.ن: خودت میدونی دیگه خدا.. چی بگم..:(((




موضوع مطلب :

          
چهارشنبه 93 اردیبهشت 10 :: 12:16 عصر

یا لطیف


خلوت دوست


کرکره را کشیده ام پایین..

چراغها را خاموش کرده ام..

همه ی درها را بسته ام..

پنجره ها را..

پرده ها را هم کشیده ام..

نمیخواهم نوری هم از بیرون مزاحم خلوتمان شود..

یا حتی هوایی ناغافل..

حالا خودم هستم و خودت..

خدایا.. قبولم میکنی؟!

.....................................

الهیــــــــ و ربّیـــــــــــ مَن لیـــــــــــ غَیرُکـــــــــــ

 .....................................

پ.ن: خدایا خودت میدانی غیر از تو کسی رو ندارم..تنهام نذار.. من طاقت قهرتو ندارم.. چه برسه به عذاب.. خدایا میترسم خیلی.. از وحشت تنهایی.. از وقتی که همه خاک روم میریزن و تنهام میذارن.. من میترسم.. از تنگی و تاریکی قبرم خیلی میترسم.. از اینکه بنده خوبی نشدم هنوز میترسم..

خدایا از نبودنت میترسم.. از اینکه به حال خودم بذاریم.. از اینکه رهام کنی.. از اینکه از خیرم نا امید بشم و بشی میترسم.. خدایا.. من خیلی میترسم.. خیلی..

یا انیســــــــــــــی فــــــی وحشتـــــــــــــی.. و مُقیــــــــــلَ عثرَتــــــــــــــی.. و غافِـــــــــرَ زَلّتــــــــی.. و قابــــــــــلَ تَوبتـــــــــی.. و مُجیبَـــــــــــ دَعوَتـــــــــــــی.. و ولـــــــــیَّ عِصمَتـــــــــی.. وَ مِغنــــــــــیَ فاقتـــــــــــــی.. و لا تقطعنی عَنکَ و لا تُبعِدنی مِنکَ.. یا نعیمـــــــــی و جنَّتـــــــــی.. و یا دنیـــــــــایَ و آخِرَتــــــــــی..





موضوع مطلب :

          
پنج شنبه 93 اردیبهشت 4 :: 11:34 عصر
<   <<   41   42   43   44   45   >>   >   
پیوندها
لوگو
خدای من و ای پروردگارم.. جز تو مرا کسی نیست..
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 42
  • بازدید دیروز: 62
  • کل بازدیدها: 270842
امکانات جانبی
http://iqna.ir/Hadith/gallery/1617.swf


ساینـــــآ کد


Susa Web Tools