Flying Icon
پرپر
پرپر
دلنوشته های فاطمه..
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من


The Difference Between Easy & Difficult
    تفاوت بین آسان و مشکل

----------------------------------------------------------------------

 

    Easy is to dream every night
    Difficult is to fight for a dream
    خوابیدن در هر شب آسان است
    ولی مبارزه با آن مشکل است

    Easy is to show victory
    Difficult is to assume defeat with dignity
    نشان دادن پیروزی آسان است
    قبول کردن شکست مشکل است

    Easy is to admire a full moon
    Difficult to see the other side
    حظ کردن از یک ماه کامل آسان است
    ولی دیدن طرف دیگر آن مشکل است

    Easy is to stumble with a stone
    Difficult is to get up
    زمین خوردن با یک سنگ آسان است
    ولی بلند شدن مشکل است

    Easy is to enjoy life every day
    Difficult to give its real value
    لذت بردن از زندگی آسان است
    ولی ارزش واقعی دادن به آن مشکل است

    Easy is to promise something to someone
    Difficult is to fulfill that promise
    قول دادن بعضی چیز ها به بعضی افراد آسان است
    ولی وفای به عهد مشکل است

    Easy is to say we love
    Difficult is to show it every day
    گفتن اینکه ما عاشقیم آسان است
    ولی نشان دادن مداوم آن مشکل است

    Easy is to criticize others
    Difficult is to improve oneself
    انتقاد از دیگران آسان است
    ولی خودسازی مشکل است

    Easy is to make mistakes
    Difficult is to learn from them
    ایراد گیری از دیگران آسان است
    عبرت گرفتن از آنها مشکل است

    Easy is to weep for a lost love
    Difficult is to take care of it so not to lose it
    گریه کردن برای یک عشق دیرینه آسان است
    ولی تلاش برای از دست نرفتن آن مشکل است

    Easy is to think about improving
    Difficult is to stop thinking it and put it into action
    فکر کردن برای پیشرفت آسان است
    متوقف کردن فکر و رویا و عمل به آن مشکل است

    Easy is to think bad of others
    Difficult is to give them the benefit of the doubt
    فکر بد کردن در مورد دیگران آسان است
    رها ساختن آنها از شک و دودلی مشکل است

    Easy is to receive
    Difficult is to give
    دریافت کردن آسان است
    اهدا کردن مشکل است

    Easy to read this
    Difficult to follow
    خوندن این متن آسان است
    ولی پیگیری آن مشکل است

    Easy is keep the friendship with words
    Difficult is to keep it with meanings
    حفظ دوستی با کلمات آسان است
    حفظ آن با مفهوم کلمات مشکل است

 




موضوع مطلب :

          
چهارشنبه 90 مهر 20 :: 2:25 عصر

سلام، حال من خوب نیست! اما همیشه برای سلامتی شما شمع روشن میکنم. مدتیست همه را از حال خود بی خبر گذاشته اید. حتماً میدانید که پدربزرگ مرد. برای پدر هم نفسی بیش نمانده است. جمعه ی پیش سخت بیمار بود. از بستر بر نمی خاست. چشمهایش پشت پنجره افتاده بود. قلبش تا لبها بال آمده بود و همانجا میتپید. زمزمه می کرد.. میگفت:

دوست را گر سرپرستیدن بیمار خوش است

گو بران خوش که هنوزش نفسی می آید

مادر و مادربزرگ، خیلی بیتابی می کنند. هر سال که نرگس باغ شکوفه می دهد، آنها هم وعده میدهند که امسال می آیی. مادر دیگر خانه داری نمی کند.. معلم شده است.. "دعای عهد" درس می دهد به ماهی های حوض. زنگهای تفریح، سماور را آتش به جان می کند و حافظ می خواند. انتخاب غزل را به خود حافظ میسپارد. همیشه میگوید: حافظ مگر همین یک شعر را دارد؟ بعد میخواند:

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید

دو سه جمله ای هم از روزگارمان برایت مینویسم:.... نمیدانم چرا آسمان بخیل شده است، نمیبارد... زمین سنگدلی می کند، نمیرویاند... ماه و خورشید جشم دیدن همدیگر را ندارند... خیابانها پر از غولهای آهنی شده اند... مردم، جمعه های خودشان را به چند خنده ی تلخ می فروشند... از همه تلخ تر اینکه، عصرهای جمعه، دلم نمیگیرد... شنیده ای، دیگر کسی پای شعرهایش تخلص نمی گذارد، و شاعران یعنی زمین خوردگان وزن و قافیه؟ نمیدانم وقتی این نامه را می خوانی، کجا ایستاده ای.. هر جا هستی، زود بیا. از بس شما را ندیده ایم چشمانمان هرزه شده است... بیم دارم اگر چندی دیگر بگذرد، ندبه خوانهای مسجد پیرتر شوند. آدمها همه دیرباورند و زود رنج... بهانه میگیرند، میگویند: "او نیز ما را فراموش کرده است." اما من میدانم که شما همه را به اسم و رسم و نیت به یاد دارید.

دوست دارم باز برایت بنویسم؛ اما یادم آمد که باید به گلدانها آب بدهم. مادرم گفته است: اگر به شمعدانیها آب بدهم، آنها برای آمدن تو دعا می کنند. راست می گوید.. از وقتی که مرتب آبشان می دهم، دستهای سبزشان را رو به آسمان گرفته اند. هنوز هم تفأل میزنم. پیش از نوشتن این نامه فال زدم، آمد:

دیریست که دلدار پیامی نفرستاد

ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد

صد نامه فرستادم و آن شاه سواران

پیکی ندوانید و سلامی نفرستاد....




موضوع مطلب : دلتنگی

          
شنبه 90 مهر 16 :: 9:58 عصر

دوستای خوبم اگه خواستید و فرصت کردید به این سایت سری بزنید،

من که رفتم بد نبود،  شاید شما هم بتونید چیزی رو که دوست دارید اونجا پیدا کنید:

http://www.joloos.ir

http://www.joloos.ir/index.php?wid=20306




موضوع مطلب :

          
یکشنبه 90 شهریور 27 :: 10:39 صبح
<   <<   71   72   73   74   75   >   
پیوندها
لوگو
خدای من و ای پروردگارم.. جز تو مرا کسی نیست..
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 51
  • بازدید دیروز: 85
  • کل بازدیدها: 270936
امکانات جانبی
http://iqna.ir/Hadith/gallery/1617.swf


ساینـــــآ کد


Susa Web Tools