یا صاحب الزمان (عج) ... ادرکنی
هر هفته تلخ آمد و رد شد... نیامدی...
خورشید زیر سایه لگد شد... نیامدی...
بغضم شکست... تکٌه ی ابری بباردت...
آب از گلوی حوصله رد شد... نیامدی...
گلدان شمعدانی ایمانمان شکست...
تقویم ها... بهار حسد شد... نیامدی...
هی گیج میرود سر دیوار و آینه...
هر عصر حال پنجره بد شد... نیامدی...
گفتم که کاش میشد از این خلسه بگذرم...
یا جاده پلک می زد و ... زد... شد... نیامدی...
شعر از: عبٌاس محمدی
موضوع مطلب :