Flying Icon
آخرین نماز امام حسین علیه السلام - پرپر
پرپر
دلنوشته های فاطمه..
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من

    در روز عاشورا شنیده اید و می دانید که کشتارها اغلب، بعد از ظهر صورت گرفت. یعنی تا ظهر عاشورا ، غالب صحابه ی اباعبدالله علیه السلام و تمامی بنی هاشم و خود اباعبدالله علیه السلام که بعد از همه شهید شدند، زنده بودند. فقط در حدود سی نفر از اصحاب اباعبدالله علیه السلام در  یک جریان تیر اندازی که به وسیله ی دشمن انجام شد، قبل از ظهر به خاک افتادند و شهید شدند و الّا باقی دیگر، تا ظهر عاشورا در قید حیات بودند. مردی از اصحاب اباعبدالله علیه السلام یک وقت متوجّه شد که الآن اوّل ظهر است؛ آمد عرض کرد: یا اباعبدالله! وقت نماز است و ما دلمان می خواهد برای آخرین بار نماز جماعتی با شما بخوانیم..

    اباعبدالله علیه السلام نگاهی کرد، تصدیق کرد که وقت نماز است، می گویند این جمله را فرمود: « ذَکَرتَ الصَّلوةَ .. یا .. ذَکَّرتَ الصَّلوة  { اگر "ذَکَرتَ" باشد، یعنی نماز به یادت افتاد. اگر "ذَکَّرتَ" باشد، یعنی نماز را به یاد ما آوردی}  ذَکَرتَ الصَّلوةَ جَعَلَکَ اللهُ مِنَ المُصَلّین» [نماز را یاد کردی، خداوند تو را از نمازگزاران قرار بدهد]. مردی که سر بر کف دست گذاشته است، یک چنین مجاهدی را امام دعا می کند که خدا تو را از نمازگزاران قرار بدهد.

    ببینید نمازگزار واقعی چه مقامی دارد! بله، نماز می خوانیم. همانجا در میدان جنگ نماز خواندند، نمازی که در اصطلاح فقه اسلامی " نماز خوف " نامیده می شود. نماز خوف مثل نماز مسافر دو رکعت است نه چهار رکعت؛ یعنی انسان اگر در وطن هم باشد، باز باید دو رکعت بخواند، برای اینکه مجال نیست. در آنجا باید مخفّف خواند. چون اگر همه به نماز بایستند، وضع دفاعیشان به هم می خورد. سربازان موظف هستند در حال نماز، نیمی در مقابل دشمن بایستند و نیمی به امام جماعت اقتدا کنند. امام جماعت یک رکعت را که خواند صبر می کند تا آنها رکعت دیگرشان را بخوانند. بعد آنها میروند پُست را از رفقای خودشان می گیرند، در حالی که امام همینطور منتظر نشسته یا ایستاده است، سربازان دیگر می آیند و نماز خودشان را با رکعت دوم امام می خوانند.

    اباعبدالله علیه السلام چنین نماز خوفی خواند. ولی وضع اباعبدالله یک وضع خاصی بود، زیرا چندان از دشمن دور نبودند. لهذا آن عده ای که می خواستند دفاع کنند، نزدیک اباعبدالله علیه السلام ایستاده بودند و دشمن بی حیای بی شرم حتّی در این لحظه هم آنها را راحت نگذاشت.

    در حالی که اباعبدالله علیه السلام مشغول نماز بود، شروع به تیر اندازی کرد. دو نوع تیر اندازی؛ هم تیر زبانکه یکی فریاد کرد: حسین! نماز نخوان، نماز تو فایده ای ندارد، تو بر پیشوای زمان خودت یزید، یاغی هستی، نماز تو قبول نیست! و هم تیرهایی که از کمان های معمولیشان پرتاب می کردند...

 

برگرفته از کتاب مقتل مطهّر

روضه های استاد شهید مرتضی مطهّری




موضوع مطلب :

          
پنج شنبه 90 آذر 10 :: 11:28 صبح

پیوندها
لوگو
خدای من و ای پروردگارم.. جز تو مرا کسی نیست..
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 57
  • بازدید دیروز: 85
  • کل بازدیدها: 270942
امکانات جانبی
http://iqna.ir/Hadith/gallery/1617.swf


ساینـــــآ کد


Susa Web Tools