وقت آن است کزین خانه ی ویران بروم...
بار بر بسته از آن با همه ی جان بروم...
وقت آنست کزین میکده ی قلّابی...
سوی میخانه ی آن ساقی مستان بروم...
وقت تنگ است.. دلم تنگ.. و.. سفر طولانی...
جان ستان.. تا بسویش با تن بی جان بروم...
دل ز نیرنگ و ریا خون شده ای صاحب امر...
اندکی صبر که من با دل شادان بروم...
پاره پاره گل امّید و نیازم بر خاک...
رخصتی.. تا حرم شاه غریبان بروم...
دلم آواره ی یک دم بر او آسودن...
تو مدد کن که از این غمکده آسان بروم...
ظهر یکشنبه 88/3/10
"12:43
موضوع مطلب :