پيام
+
من به خداي زليخا بيشتر از خداي يوسف دل بستهام..
کافيست يک يوسف داشته باشي..
دوباره متولد ميشوي...
فاطمهــــ

.:آيينه:.
94/7/12
عقيل صالح
:)
.:آيينه:.
: )
.:آيينه:.
خب معلومه که يکيه.. استعاره ست اين.. يعني شما متوجه نشديد جناب آيينه سکندر؟؟!!
.:آيينه:.
منظور شعرو نگرفتيد!!
لابراکا
@};- چه جمله ي قشنگي.. خداي زليخا يوسف بود..؟
.:آيينه:.
ممنونم.. قشنگ خوندين.. @};- نه.. چرا همچين برداشتي کردين از شعر..؟؟
.:آيينه:.
ببينين دوستان.. منظور شعرم اينه که هر کسي يه جور خدا رو ميشناسه.. خداي همه ما يکيه.. ولي زليخا به خاطر عشق پاکي که به حضرت يوسف عليهالسلام داشت.. به عشق الهي رسيد.. اينجا بود که خدا براش کاري کرد کارستون.. خدا دوباره از نو ساختش.. من منظورم از شعرم اين بود.. که خدا رو بايد اينطور شناخت.. يک عمر اميدوار به وصال يار.. فقط بايد يار يار باشه واقعا.. واقعا زليخا وار بايد يک يوسف داشت.. حالا اين براي
.:آيينه:.
هر کسي متفاوته.. داستان يوسف پيامبر عليه السلام که احسن القصص نام گرفته.. و تمام داستانهاي قرآن کريم براي يک زمان خاص نيستن.. تک تک ماها از ابتداي خلقت تا روز قيامت در شرايط مختلفمون مخاطب قصص قرآن کريم هستيم.. ولي هر کس خدا رو يه جور ميشناسه.. من منظورم اين بود که زليخا خيلي به شناخت خوبي از خدا رسيد که خدا اين مقامو بهش داد و عمر دوباره پيدا کرد که توي تاريخ موند.. همين..
لابراکا
ميشه لطفا يه باره ديگه توضيح بديد.. ؟:D
.:آيينه:.
خداي من .. آقاي پورصادقي هنوز ابهام دارين شما...؟؟!!!: )
.:آيينه:.
عاشق خدا باشيم خدا همون کاري رو با ما ميکنه که با زليخا کرد.. تک تک ما زليخا هستيم.. يوسفو دريابيم حله..!! حله؟؟!!
* وکيل *
من اگه پلنگ داشته باشم دوباره متولد ميشم
عقيل صالح
پلنگ که به همون يه تولدتونم خاتمه ميده گشت ارشاد
* وکيل *
من با پلنگ دوباره متولد ميشم ..ببرم دوست دارم ...:(
عقيل صالح
يوزپلنگ و شير و گرگ چطور؟ اونام ميتونن بخورنتوناااااا
* وکيل *
گرگ سفيد دوس دارم اما شير فقط از اين کله گنده هاشو دوس دارم ....
عقيل صالح
شما که ميخواين دوباره متولد بشين برين يه يوزپلنگو ناز کنين
* وکيل *
يوز پلنگ ناز کنم چرا
عقيل صالح
يه دفعه قورت بده خلاص شين
* وکيل *
من نميخورن من گوشت ندارم
عقيل صالح
پس سگ گزينه خوبيه
* وکيل *
سگ دوس ندارنم
عقيل صالح
اميدوارم بالاخره چيزي يا کسي پيدا بشه که دوستون داشته باشه
* وکيل *
منم اميدوارم پلنگا و ببرا دوسنم داشته باشن
عقيل صالح
إن شاء الله
.:آيينه:.
يوسف و زليخا.. ببر و پلنگ؟؟؟!! اينا اصولا ربطشون بهم چيه آيااا؟؟؟!!!
* راوندي *
بنظرم توي عکس اين آقاي هنرپيشه با اون موهاش مقداري شبيه پلنگ شده :)
.:آيينه:.
:) اي بابا..
* راوندي *
اما نظر بنده در مورد متن فيد اين است که همانطور که همه در يک دنياييم هر کس در دنياي خود سير ميکند به همين شکل هم هر کس به پروردگار از دريچه نگاه خود مينگرد .
.:آيينه:.
منم نظرم مثل شماست.. دقيقا متنم همين معني رو داره
* راوندي *
بهر حال اين فکري هست که تا اونجا که يادمه در ذهنم بوده و خوشحالم که شما به صورتي قشنگ مکتوب کرديد :)
.:آيينه:.
چه خوب.. منم خيلي وقته ميخوام اين حرف رو بزنم تو شعر.. ولي نمي شد.. ديگه پريروز اومد خودش.. :)
* راوندي *
:) شايد اين بخاطر ارتباط نزديکتون با خدا باشه ...
.:آيينه:.
خدا کنه من با خدا ارتباطم نزديک باشه.. فعلا که خيلي بدم..:)
* راوندي *
فکر بد بودن با بد بودن واقعي خيلي فرق ميکنه هيچ آدم خوبي احساس نميکنه که خوب هست :)
لابراکا
اينجا شب هنوز مرثيه ميخواند براي گم گشته اي يوسُف نشان..
.:آيينه:.
بله.. موافقم آقاي راوندي.. خدا فقط ميدونه هر کسي واقعا بده يا خوب.. خدا کنه هممون عاقبت بخير شيم.. وگرنه انقدرا بودن که هفتاد سال عبادتشون يکشب به باد رفت و دم آخر نتونستن خوب برن.. مهم ته خطه.. که اونم از همين لحظه ها ساخته ميشه.. که دارن ميگذرن.. واي از گذر عمر بي حاصل...
.:آيينه:.
ممنونم آقاي پورصادقي.. اينجا شب هنوز مرثيه ميخواند...:(
* راوندي *
1 ـ البته فرمايش شما کاملن صحيح است 2 ـ اما مقصود بنده اين نبود ... /// شما از اين دو جمله من متوجه چه چيزي ميشويد ؟ خوب فکر کنيد بعد جواب دهيد معناي عميقي دارد ميخواهم ببينم متوجه ميشويد ؟ بايد رک گو باشيد ... فکر کنيد يک جور تست روانشناسيت براي فهميدن انسان خوب .
.:آيينه:.
منظورتون اين دو تا جمله اي هست که شماره داره؟
* راوندي *
البته
.:آيينه:.
خب يني هر دوي ما درست ميگيم ولي من و شما از دو جهت متفاوت داريم به قضيه نگاه ميکنيم.. من اين برداشتمه
* راوندي *
همانطور که فهميدن اندازه هاي مختلفي در افراد مختلف داره خوب بودن هم همينطور هست ... آدم داريم که فقط کافيه به چهره و حالت صورت اشخاص نگاه کنه تا به تمام افکار آنها پي ببره ديگه چه برسه به اينکه حرف بزنه و حرکت داشته باشه حتي خيلي راحت ميتونه متوجه نقش بازي کردنشم بشه حالا همينطور درجات خوبي پايين مياد تا جايي که شخص اصلن نميدونه خوبي چي هست ! اين يک طرف قضيه هست طرف ديگر اين هست که
* راوندي *
گاهي اوقات کاري انجام ميديم که گمان ميکنيم اون کار خيلي خوبي هست و مصمم به پايانش ميرسونيم اما چند سال که ميگذره متوجه ميشيم عجب کار ناشايست و زشتي انجام داديم و موجبات خشم خدا رو فراهم کرديم ... حالا اين باز هم در مورد افراد متفاوت هست بعضي هيچگاه متوجه اشتباهشون هم نميشن
* راوندي *
بنابراين جمله اول که در تاييد فرمايشات شما بود دروغ است و جمله دوم هم نوعي اهانت بود که از ارزش هر دو طرف کم ميکرد ... حالا متوجه شديد براي خوب کامل بودن چقدر بايد دقيق و نکته سنج بود .
.:آيينه:.
بله.. تقريبا.. فکر کنم متوجه شدم البته.. خيلي فلسفي بود:)
* راوندي *
منهم متوجه شدم که هيچ چيزي مثل از خود گذشتگي براي مادر درمانده ، انسان رو به جاهايي که دست هيچ بشري بهش نميرسه ، نميرسونه .
.:آيينه:.
بله درسته.. ولي ديگه زيادي فلسفي شد.. کلي از بحث فيد خارج شديم..:)