پيام
+
قرار ناگذاشته ميان تو و حسين اين است که تو در خيام از سجاد و زنها و بچهها حراست کنى و او با رمزى، رجزى، ترنم شعرى، آواى دعايى و فرياد لاحولى، سلامتىاش را پيوسته با تو در ميان بگذارد.. و اين رمز را چه خوش با رجز آغاز کرده است. و تو احساس مىکنى که اين نه رجز، که ضربان قلب توست و آرزو مىکنى که تا قيام قيامت، اين صدا در گوش آسمان و زمين، طنين بيندازد.سجاد و همه ي اهل خيام نيز به اين صدا دلخوشند،

.:آيينه:.
94/2/23
.:آيينه:.
احساس مىکنند که ضربان قلبِ هستى هنوز مستدام است و زندگى هنوز در رگهاى عالم جريان دارد.براى تو اما اين صدا پيش از آنکه يک اطلاع و آگاهى باشد، يک نياز عاطفى است. هيچ پردهاى حايل ميان ميدان و چشمهاى تو نيست .اين يک نجواى لطيف و عارفانه است که دو سو دارد.
.:آيينه:.
بخشي از کتاب* آفتاب در حجاب*.. سيد مهدي شجاعي..
.:آيينه:.
کتاب کودکيهاي من.. يادش بخير..
||عليرضا خان||
20
.:آيينه:.
تشکر..
.:آيينه:.
..
.:آيينه:.
دلم چه خوش به نگاه شماست حضرت شاه.. *يا حسين.. *دلنوشت..