پيام

.:آيينه:.
92/11/19

+ *ميان همهمه ي اين شهر.. ميان غبارش.. ميان گمگشتگي هايش.. .. فقط دلم ميخواهد چمدانم را ببندم به سمت کودکي..*

.:آيينه:. 94/7/20

ميان گمگشتگي هايش..

فقط دلم ميخواهد چمدانم را ببندم به سمت کودکي... @};-

...

دلـــــــــــــــنوشتــــــــــــــــــ.....:(

@};-

واي اين فيده مال دو سال پيشه... دلم گرفت ديدمش...:'(

:D @};-

آقاي پورصادقي.. هميشه به خنده.. دلگرفتگي ما خنده داره ؟:{

عاالي عالي عالي عالي عالي عالي عالي عالي عالي عالي

ممنونم آقاي جعفربگلو.. عالي خوندين..@};-

خيلي قشنگ بود با اجازه کپي کردم

سلام=) چمدونتو ببند بيا اينورا

خواهش ميکنم آقاي جعفربگلو.. نوشته خودم نبود.. منم کپي کرده بودم.. اختيار داريد..

نسرين.. حتما ميام.. آب و جارو کن که اومدم.. بايدم ببريم دريا حتما آبجي گلي..@};- =)

قدمت رو چشام..جون تو انقده تميز کاري کرديم همه چي رديفه رديفه...ماشين از تو مسير از من=)

ماشينو معلوم نيس بهم بدن.. چون ماشاالله خريدار زياده داره.. ولي ميتونيم ماشين کرايه کنيم.. خودمون رانندگي کنيم.. آي کيف ميده.. آي کيف ميده.. دلم کلي شمال کشيده=)