• وبلاگ : پرپر
  • يادداشت : اولين اجراي عمومي چارلي چاپلين . . .
  • نظرات : 1 خصوصي ، 30 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    داستان من داستان آن دلقک گرسنه اي که در پست ترين محلات لندن آواز مي خواند و مي رقصيد و صدقه جمع مي کرد .اين داستان من است . من طعم گرسنگي را چشيده ام . من درد بي خانماني را چشيده ام . و از اينها بيشتر ? من رنج آن دلقک دوره گرد را که اقيانوسي از غرور در دلش موج مي زند ? اما سکه صدقه رهگذر خودخواهي آن را مي خشکاند ? احساس کرده ام...(يه تيكه از نامه چارلي چاپلينه به دخترش)

    سلام ايينه عزيز خيلي قشنگ بود من خودم علاقه زيادي به فيلم ها و همين كتابش كه يه تيكشو گذاشتم دارم بخاطر همينم خيلي برام جذاب بود...حقيقتش من خودمو در حدي نديدم كه بخوام نسبت به ترجمتون نظري بدم چون سررشته اي توش ندارم:)اما در كل خيلي روان و زيبا نوشته بوديد...لحظه هاتون پراز طراوت بارون عزيز

    پاسخ

    سلا باران عزيز..مرسي که سر زدي گلم..آره منم خيلي به اين نوشته اي که گذاشتي علاقه دارم..موفق باشي...