• وبلاگ : پرپر
  • يادداشت : دلتنگ
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    صبر کن برسي... بعد عزم رفتن کن.

    ممنونم از بابت لينک اولين پستت. يا علي

    پاسخ

    سلام عزيزم..:)..اين شعرو توي يه شرايط خاص گفته بودم..داشتم يه داستان انگليسي مربوط به درساي دانشگاهو مي خوندم در مورد برده داري سياهپوستا بود..سرگروه سياهپوستا به بقيه هي ميگفت: that's time to do this..that' time to do that..من يهو اين شعره اومد تو ذهنم..البته اگه شعرو بخوني هيچ ربطي به اون سياهپوستاي بيچاره نداره..:))..مرسي عزيزم که سر زدي..التماس دعا..يا علي..